اول خدارا شکر میکنم که پسرم - اگه دختر بودم که الان بجای در خانه نشستن و درددل پست کردن داشتم از آب حوض تیمارستان تشنگیم را رفع میکردم . پسر خوب در چهار چوب خانواده من اینه که ... درس خون باشه ، نماز خون باشه . دیر وقت نره بیرون اگه بیرونه زود بیاد خونه ... هراتفاقی در کوچه افتاد بیاد بگه ... . فرض کنید من در بیرون از خانه مثلا سر کوچه ما قهوه فروشی است من یک قهوه میخورم و میام خونه خب ...... بویه قهوه میدم .... مادر بزرگم چرا قهوه میخوری ؟ من : مگه خوردن قهوه عیبی داره ؟ مادربزرگ : فلانی معتاده قهوه زیاد میخوره ...و من باز یک درجه به بیماری روانیم اضافه میشه .....